آناهیتا
دل مَـــن چــہ خُــردســآل است ســـــآده مے نِـِــگرد ســــآده مے خَنــ ــدد ســـآده مے پــوشَــ ــد دل مَـــن از تبـــآرِ دیــوآرهآے ِ کــآه گلیـ ــست ســـآده مے افتـــ ـ ـد ســـآده مے شکنـــ ـد ســـآده مے میـــرد دل مَـــن تـَنہـــــآ سَــخت مـیگِریــ َــد.. ای کاش بودی! شک ندارم که روی دست تمام شاعران بلندمی شدم... فقط کافی بود تو را وارد نوشته هایم کنم...! مثلا چشمانت را همانطور که هست توصیف کنم... بدون آرایه های ادبی!خنده ات را حتما در شعرم جا می دادم... کمی هم از روی نمک رویش می پاشیدم...! اگر بودی دیگر نیازی نبود دنبال واژه ها بگردم...تو را درشعرم می آوردم وتمام....! همه جایزه های ادبی دنیا مال من می شد...! بگذاریم که احساس هوایی بخورد بگذاریم بلوغ زیر هر بوته که میخواهد بیتوته کند بگذاریم غریزه پی بازی برود کفش ها را بکند وبه دنبال فصول از سر گل ها بپرد بگذاریم که تنهایی آواز بخواند چیزی بنویسد به خیابان برود ساده باشیم ساده باشیم چه در باجه ی یک بانک چه در زیر درخت کار مانیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسوس گل سرخ شناور باشیم...... من گمان می کردم دوستی، همچون سروی سرسبز چارفصلش همه آراستگی ست من چه میدانستم دل هر کس، دل نیست . . .
................. کاش می شد ... تمام داستان های دنیا را از دهان تو بشنوم ! تمام عاشقانه های دنیا را تو برایم تکرار کنی ! اصلا هر چه تو بگویی زیباست ! می دانی کاش می توانستم با تمام وجود صدایت را در آغوش بگیرم !
قالب رایگان وبلاگ پیجک دات نت |